سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  بازدید امروز: 23  بازدید دیروز: 0   کل بازدیدها: 82985
 
قصه با تو بودن
 
لحظه ی دلتنگی ...!
نویسنده: مسافر تقدیر(چهارشنبه 85/9/15 ساعت 2:13 صبح)

سکانس اول امام رضا


شخصی نزد امام رضا آمد و عرض کرد : آقاجان ما را هم از دعای خیرتون فراموش نکنید. امام هشتم در جواب گفت : مگر من فراموش می کردم که تو یاد آوری کردی ؟ شخص کمی فکر کرد و گفت : بله خب ، درست می فرمایید شما امام امت هستید و بر احوال امت آگاهید و نیازی به یادآوری من نبود. امام رضا رو به شخص گفت :درست نفهمیدی،بگذار برایت بهتر بگویم، آن لحظه که تو در دلت می گفتی ای کاش امام رضا به یاد من هم باشد همان لحظه من دستم را بالا برده بودم و داشتم برای تو دعا می کردم ..... این تو نبودی که یاد امامت افتاده بودی ، این امامت بود که یاد تو افتاده بود!


*********


سکانس دوم خدای امام رضا


تا به حال شده از دست مردم دنیا خسته بشی؟ تا به حال شده از گذر زمان خسته بشی ؟تا به حال شده دنیا برات خیلی کوچک بشه ؟  شده احساس بکنی دوست داری با خدایت حرف بزنی درد ودل کنی ؟! آن لحظه که تو دلت گرفته بود آن لحظه که تو دوست داشتی با خدات مناجات کنی همان لحظه خدا داشت در عرشش تو را صدا می زد!  این تو نبودی که دوست داشتی با او درد و دل کنی این او بود که دوست داشت راز و نیاز بنده ی خود را بشنود! این او بود که تو را شب بیدار کرد و گفت از دلت برایم بگو! مگر غیر از این بود که آن لحظه دوست داشتی پرواز کنی ؟ مگر غیر از این بود که این دنیا برات کوچیک شده بود ؟ آن زمان خدا داشت تو را صدا می زد:


ای بنده من کجا می ری؟..... بنده ی من نکنه اشتباه بکنی ؟...... بنده ی من می دونی من چقدر تو را دوست دارم ؟ .... بنده ی من نمی خوای با من حرف بزنی نمی خوای با من درد و دل کنی؟.... بنده ی من،‏ من به حرفهات کامل گوش می دم بیا برای خودم بگو ....بنده ی من نکنه سراغ کس دیگری بروی .... بنده ی من نکنه ناامید بشی...!



*********


سکانس آخر مناجات با خدای امام رضا


خدایا تو چرا من رو صدا می زنی؟ .... تو چرا دوست داری من با این همه گناهم سراغ تو بیام .... خدایا چرا دوست داری حرفهای دل من رو بشنوی؟ .... خدایا چرا اینقدر بنده ای حقیرت را دوست داری؟ .... چه قدر لحظات زیبایی است این لحظات دلتنگی ، زمانی که تو من را می خواندی و من از خودم و این دنیا  خسته می شدم و دوست داشتم به سوی تو پرواز کنم .... خدایا تو منرا بار دیگر صدا بزن من هم به حال خودم  زار می زنم:  ظلمت نفسی



نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دوستت دارم با من بمان
[عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| پیوندهای روانه ||
رایانه - تکنولوژی .. [50]
رهگذر [125]
ترنم عاشقی (آبجی مینا) [37]
لینک دوستان [83]
[آرشیو(4)]


|| مطالب بایگانی شده ||
مهر ماه
آبان ماه
زمستان 1385
پاییز 1385

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
قصه با تو بودن
مسافر تقدیر
ماساکنان معبد عشقیم آنجا ز کفر و دین خبری نیست مقصد اگرحریم توباشد برهیچ فرقه بسته دری نیست

|| لوگوی وبلاگ من ||
قصه با تو بودن

|| لینک دوستان من ||
دوستان خوبم

|| لوگوی دوستان من ||





|| اوقات شرعی ||


|| آهنگ وبلاگ من ||


|| وضعیت من در یاهو ||
یــــاهـو