سلام .
در ادامه بحث عشق یا دوست داشتن باید بگم که آیا تا حالا فکر کردین چرا معنی کردن دوست داشتن مشکل شده؟یا به طور کل چرا دوست داشتن برای هر کس میتونه یک معنی داشته باشه؟
ببینید همه انسانها به طور کلی احساس دارن و میتونن چیزایی رو دوست داشته باشن یا از چیزایی بدشون بیاد و این دوست داشتنها بستگی به احساس آدما داره که بعضیها با احساس ترن و برعکس خوب این مشخص هست که آدمای با احساس بیشتر احساس علاقه یا دوست داشتن میکنن .
به طور کل میشه گفت دوست داشتن ارتباط مستقیم به اندازه احساس آدما داره و با توجه به این که احساس میتونه در هر فردی یک اندازه باشه پس دوست داشتن نمیتونه در همه یکسان و یک اندازه باشه و جالب هم اینجاست که اگه دو نفر رو بخاهیم با هم مقایسه کنیم نمی تونیم هیچ واحدیرو برای اختالف احساسشون در نظر بگیریم . مسافت بین زمین رو با سیارات دیگه میشه تعیین کرد ولی احساس رو نه.
مثلا : یک نفر اینقد کسی را دوست داره که از فکرش دیوونه میشه و باز فکر میکنه کم هست یک نفر دیگه در حد یک نگاه و لبخند خلاصش میکنه و فکر میکنه خیلی دوسش داره .به نظر شما میشه گفت این دو نفر فرقشون در چه حد هست؟خوب به سادگی هر کس میتونه بفهمه بی نهایت آدم با احساسات در حدود مختلف میتونن بین این دوتا قرار بگیرن .
اما باز احساس به تنهایی نمیتونه که باعث این همه اختلاف بشه.
ادامه دارد ...