سلام
وقتی شنیدم فردا عید هست گفتم من عید ندارم چون میدونستم
همیشه همین وقتها یه جورایی فراموش میشم
البته پر رویی هست که انتظار داشته باشم دیگران به خاطر من خوش نباشن
ولی تو واسه من دیگران نیستی اینو بدون .
شاید بگی میدونم ولی نمیشد . ولی اینو بدون که میفهمم که اگه مثل من عشق رو میفهمیدی هیچ ممکنی ناممکن
نبود مثل الان که ...
هیچی بگذریم ...
لاگمو بخون . اونی که حال منو میدونه فقط خداست .
ولی من چقدر خرم که فکر میکردم تو خدای منی
های ..های
گریه...گریه...گریه...
دارم خفه میشم . بغض گلومو گرفته
امروز هم هوا ابریه این هم از شانس منه که تمام آدمو عالم حالمو بگیرن
ولی دیگه عادت کردم . اینو بدون که
خیلی دوست دارم
ولی با اینکه نمیخام بگم چون که از گفتنش قلبم بدرد میاد .
ولی کاش فقط چند لحظه جای من بودی
تا بفهمی من چی میگم
یا کاش 1 لحظه جای خدا بودی تا باورت میشد که راست میگم و بفکر جبران بودی
واقعا جبران میکردی نه ..
خسته شدم .خسته
امروز حرفای دلمو مثل همیشه زدم حالمو هم اونجور که واقعا هست بیان کردم
ولی تو کجایی که ببینی ؟
بازم دارم میگم من منظورم با قرمه سبزیه
آخه عاشقشم.